پادزهری برای خشمهای واگیردار خانوادگی!
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۸۲۰۲۳
این چندمین باری است که شماره تماسش را میگیرم و پشت آن بوقهای ممتد منتظر میمانم تلفنش را بردارد. هر بار که تماس میگیرم دلم هزار راه و بیراهه میرود که چه شده؟! بوقهای بیجواب کلافهام میکند. نیم ساعت بعد خودش زنگ میزند. لحن صدایش رنگ همیشه را دارد و معلوم است همه چیز امن و امان است. بعد از سلام سردی که تحویلش میدهم کلمات را تند تند ردیف میکنم برایش: «معلومه کجایی؟! ۱۰۰ بار زنگ زدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فکر میکنم با این حرفها حالا علاوه بر اینکه نگرانی و علاقهام را به او ابراز کردم درس بزرگی هم به او دادم تا دیگر اینطور رفتار نکند اما این چیزی نیست که همسرم میبیند لحن صدای من نه نگرانی را به او منتقل میکند نه عشق را. او در رفتار من خشم میبیند. همسری را میبیند که قصد کنترل او را دارد و شریک امنی نیست به او اجازه اشتباه نمیدهد و سریع عصبانی میشود. درحالی که قصد و نیت من چیز دیگری بوده.
شاید برای شماهم در طول زندگی مشترکشان بارها این اتفاق افتاده باشد یا در ارتباط با دیگران این موضوع را لمس کرده باشید. باید بدانید این رفتار یکی از فاکتورهای خشم است و همین حالا باید واکسن این ویروس ناشناخته را برای خودتان کشف کنید و اجازه پیشروی به آن ندهید! اما اینکه چرا میگوییم خشم ویروس ناشناختهای است را در گفتو گو با « زهرا گیوی» روانشناس و کارشناس خانواده خواهیم شنید.
بیشتربخوانید
۵ اختلالروانی که سم زندگی مشترک به حساب میآیند خشم هر اختلاف نظری را در زندگی مشترک به جدال تبدیل میکند!زهرا گیوی در اولین قدم در تعریف خشم و توصیف افرادی که دچار پرخاشگری هستند میگوید: «این کارشناس خانواده با خشم مثل بقیه احساسات و هیجاناتی که داریم نوعی هیجان است و اتفاقا برخلاف تصور عموم که به عنوان احساسی منفی آن را میشناسند میتواند مفید باشد. البته به اندازه و در شرایط و موقعیت درست! زمانی که خشم کنترل نشود و از حد نرمال فراتر برود تبدیل به خشم انفجاری و پرخاشگری متناوب میشود. آن وقت است که نه فقط به من بلکه به تمام آدم های اطرافم آسیب وارد میکند. بیش از حد حس میشود. مدام از طریق یک کلام و رفتار نادرستی بیان میشود و آسیب ذهنی و جسمی برای من و اطرافیانم به همراه دارد. خشم کنترل نشده در وجود یک فرد میتواند یک اختلاف سلیقه کوچک را به یک جدال بزرگ تبدیل کند. فرد به جای گفتوگو ترجیح میدهد داد بزند، دعوای فیزیکی داشته باشد و حملهور شود. از کلمات تهدید آمیز استفاده کند و وقتی آرامتر شد مدام افکار سبقتجو ذهنش را احاطه میکنند و او را خشمگینتر میکنند.»
پرخاشگری آفت جان زندگی مشترکفرض کنید همسرتان از شما بپرسد: خانم یا آقا چرا فلان کار را انجام ندادی؟! شما در پاسخش میگوید:فراموش کردم . اما او دوباره بگوید: مسئله مهمی بود و نباید یادت میرفت. اینبار شما به جای آنکه منطقی صحبت کنید خشمگین میشوید با داد و فریاد کردن میگوید:« اصلا تو کی هستی که اینو به من میگی؟! حرف دهنت را بفهم! قرار نیست برای من تعین و تکلیف کنی!» آنوقت است که دعوا شروع میشود و هر کدام چیزی میگویید. اما شما چون دچار پرخاشگری هستید زودتر عصبانی میشوید و از کوره در میروید. ظرفها را میشکنید. داد میکشید. حملهور میشوید و حرفهایی میزنید که به سرعت از آنها پشیمان خواهید شد. اتفاقی که شاید در زندگی مشترکتان بارها رخ داده باشد و تجربه یکی از مراجعین این مشاور است.
گیوی در رابطه با آسیبهایی که پرخاشگری به پیکر زندگی مشترک وارد میکند اینطور میگوید:« شاید اگر این روایت را از زبان زوج دیگری بشنوید برایتان بیاهمیت باشد و آنها را قانع کنید که این حرف اصلا حرف بدی نبوده. اما چون شما درگیر پرخاشگری هستید و در آن شرایط قرار گرفتید این گفتوگوی ساده را به جدال تبدیل کردید. درواقع احساس اولیه و هیجانی را تجربه کردهاید که پشتوانه فکری نداشته اما با یک نیاز همراه بوده. نیاز به احترام! شما دوست نداشتید که همسرتان آن لحظه این حرف را به شما بزند اما مهارتش را هم نداشتید که این نیاز را به زبان بیاورید. پس فورا خشم، احساس اولیه که به شما دست داد را در یک رفتار هیجانی مثل پرخاشگری، فحش دادن، حمله ور شدن، کتک زدن نشان دادید. بد نیست دوربین را برگردانید و خودتان را از دریچه نگاه همسرتان تماشا کنید. با این رفتار او نه نیاز و نه خشمتان را میبیند. فقط هیجان اولیه بدون فکری را میبیند که شما داد میزنید، به سینهاش میکوبید و پرخاش میکنید. در نتیجه همه این رفتارها آسیبی است که متوجه شما و همسرتان میشود و اگر فرزندی هم داشته باشید او دچار اضطراب خواهد شد.»
چرا میگوییم خشم مسری است؟شما معمولا بعد از آنکه پرخاشگری را تجربه کردید چه میکنید؟! صبر میکنید تا آرام شوید و بعد از آرام شدن هر چه اتفاق افتاده را سعی میکنید فراموش کنید. یا درباره دلیل عصبانیتتان فکر میکنید با همسرتان صحبت میکنید تا مشکل را حل میکنید. اینکه پرخاشگری و رفتار شما دوباره تکرار نشود بستگی به فعالیتهایی دارد که بعد از هربار عصبانیت انجام میدهید.
این روانشناس میگوید:«وقتی ما خشممان را نمیشناسیم و به آن اعتبار نمیدهیم و میگویم بله من عصبانی بودم اما حالا تمام شد و رفت، اتفاق مثبتی نمیافتد. در واقع این خشم در وجود ما حل نشده. نمود رفتاری پیدا کرده و ما به اشتباه فکر میکنیم تمام شده اما هنوز همراه ماست. مثلا از دعوای من و همسرم چندساعتی گذشته. آشتی نکردیم اما من آرام شدم و عصبانی نیستم. فرزند کوچکم را بردم پارک و به او سفارش میکنم موقع پایین آمدن از تاب مراقب باشد تا لباسش خاکی نشود و زمین نخورد. اما فرزندم نتوانسته از خودش مراقب کند و کاری مخالف حرف من انجام داده. دوباره خشم من نمود پیدا میکند دست بچه را محکم دنبال خودم میکشانم تهدید میکنم که او را دیگر پارک نمیآورم. به او سرکوفت میزنم و.. همین رفتارها باعث میشود فرزندم پرخاشگر شود. اضطراب داشته باشد. دچار شبادراری، لکنت، انگشت مکیدن، عدم اعتماد به نفس و.. شود. انسانی که دچار خشم است هم در رابطه عاطفی مشکل دارد هم دیگران را مثل یک بیماری مسری دچار پرخاشگری میکند.»
پرخاشگری مسری است و کمکم کودکان سالم ما به اضطراب و شب ادراری و پرخاشگری دچار میشوند
کنترل خشم مخصوصا زمانی که عرصه ظهور و بروزش بیشتر باشد، مهارت سخت و نفسگیری است که اگر راه و چاهش را نشناسید به احتمال زیاد هر بار به در بسته خواهید خورد. خشم از آن دسته از بیماریهای مسری است که دارو ندارد و باید خودتان واکسن کنترل خشم را در وجودتان کشف کنید. بیشتر ما زمانی که خشمگین میشویم سعی میکنیم محیط را ترک کنیم و نفس عمیق بکشیم. راهی که معمولا توصیه میشود و شاید اگر ما نیز برایتان این نسخه را بپیچیم، حرفتان این باشد که این راه همیشه پاسخگو نیست و مشکل را ریشهای حل نمیکرد. اما این ترک محیط و نفس عمیق کشیدن حلقه مفقودهای دارد برای به ثمر نشستن که از زبان این کارشناس خواهیم شنید.
گیوی میگوید:«زمانی که عصبانی هستیم باید خشممان را به رسمیت بشناسیم و به احساسمان اعتبار بدهیم. بد نیست پیش خودمان اقرار کنیم: بله من خشمگینم! آنقدر خشمگینم که قلبم محکم میتپد. به خودم حق میدهم که خشمگین باشم. دوست نداشتم که در آن شرایط این حرفها را بشنوم یا دوست نداشتم که او با این لحن با من حرف بزند. با این کار هیجان اولیه ما که به دور از فکر بوده تبدیل میشود به هیجان ثانویهای که همراه با فکر و منطق است. فرد حالا میداند که برای چه عصبانی شده و صرفا هیجانی رفتار نمیکند. برای مثال اگر همسرش با او تند صحبت کرده و خشمگین شده. میداند بخاطر اینکه همسرش با این لحن صحبت کردن نیاز او به احترام را نادیده گرفته، عصبانی است. به خاطر همین سعی میکند که دور از محیط باشد تا آرام شود. هیجانی رفتار نمیکند. مقابله به مثل نمیکند. داد نمیزند همسرش را تهدید به رفتن نمیکند. آرام میشود و بعد حتما با همسرش درباره رفتاری که او را خشمگین کرده صحبت میکند.»
همانطور که گفته شد خشم داروی خاصی ندارد و کنترل آن به مهارتهای ارتباطی و گفتوگو محور ما بستگی دارد. به اینکه نیازهایمان را شفاف بیان کنیم. احساسات را به رسمیت بشناسیم و به آنها اعتبار دهیم. اما گاهی ممکن است در آستانه یک خشم انفجاری باشیم. هیجانی که مدیریتش به همین راحتی نیست از نظر این روانشناس اشکالی ندارد اگر محیط را ترک کنیم. تنها داد بزنیم، گریه کنیم تا آرام شویم اما بلافاصله بعد از آن که آرام شدیم باید برگردیم و صحبت کنیم. وقتی خشم را به هیجانی تبدیل میکنیم که همراه با تفکر است. زمانی که نیازمان را میشناسیم و به احساسمان اعتبار میدهیم در دفعات بعد به راحتی میتوانیم در موقعیت های مشابه خشممان را کنترل کنیم.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی خواندنیهامنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دعوای زن و شوهر زندگی مشترک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۸۲۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانوادههای ژاپنی
خبرگزاری مهر _گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: ارتباطات دانشگاهها در سراسر جهان، راهی است برای آشنایی دقیق و علمی با قوانین و فرهنگها و موضوعات مبتلابه مردم در سرزمینهای دیگر؛ و گاهی همین ارتباطات باعث شکوفایی و دریافت اهمیت یا ایدههای جدید برای حل موضوعات غالباً مشترک زندگی انسان میشود. روز شنبه هشتم اردیبهشت ماه به همت گروه زبانها و ادبیات آسیای شرقی، نشستی با عنوان نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانوادههای ژاپنی در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه تهران برگزار شد که سخنران آن خانم دکتر توکویو موریتا، دانشیار دانشگاه کاگوشیما بود؛ این سخنرانی به زبان فارسی انجام شد.
صرف نظر از عنوان طولانی این نشست، میتوان کلید واژه بحث را هویت فردی زنان در مقابل هویت اجتماعی و قانونی در جامعه ژاپن دانست، به طور خلاصه اینکه نام چقدر اهمیت دارد. در فرهنگ ما اهمیت نام بسیار زیاد است، به طوری که در شاهنامه میبینیم پهلوانی مانند بهرام برای آنکه نامش _که بر دسته تازیانه حک شده_ به دست دشمن نیفتد جانش را فدا میکند. زنان و مردان هرکدام به نام خود شناخته شده و هویت فردی خود را در عین داشتن تعلقات اجتماعی و خانوادگی حفظ میکنند.
خانم موریتا که فارسی را به شیرینی صحبت میکرد، سخن خود را با نام و نام خانوادگی خود آغاز کرد، جایی که علیرغم ساده به نظر آمدن محل اختلاف بود. در قوانین ژاپن، خانواده محور همه چیز است و تعاریف قانونی ذیل این عنوان شکل میگیرد، طبق قانون همه افراد یک خانواده باید یک نام خانوادگی داشته باشند. به صورت سنتی، هر زن پس از ازدواج با نام خانوادگی همسر شناخته میشود؛ و این نام خانوادگی جدید به این معناست که نام او از برگه هویتی خانواده پدری حذف میشود و به جایش ردیفی با عنوان X نوشته میشود. سپس برگه هویتی جدید _با ستونی برای مرد و ستونی برای زن و ستونی برای فرزند یا فرزندان_ صادر میشود. به این ترتیب تمامی مبادلات بانکی یا کارتهای هویتی مثل گواهینامه رانندگی، مسائل مربوط به تأمین اجتماعی و اشتغال و بازنشستگی و کارهای قانونی او باید با نام جدید صورت بپذیرد. به این صورت نام خانم موریتا پس از ازدواج با آقای یونِدا از Tokoyo MORITA تبدیل به Tokoyo YONEDA شده بود. در صورت جدایی زن و شوهر، این نام دوباره به حالت قبل برگشته و همه مدارک باید تغییر کند؛ و برای عوض کردن آنها باید مبلغ ۲,۲۵۰ ین (معادل ۵۰۰ دلار) پرداخت شود. نرخ طلاق در جامعه ژاپن ۳۰ درصد است.
به گفته خانم موریتا در سال ۱۹۹۵ میلادی لایحهای به مجلس ژاپن ارائه شده برای اینکه زنان بتوانند نام خانوادگی خود را انتخاب کنند و در کارهای قانونی از همان نام استفاده کنند، اما با وجود گذشت ۲۹ سال هنوز به نتیجه نرسیده است. زنان میتوانند با درخواست از محل کار یا کارفرما و توافق به صورت مشروط از نام خانوادگی خود که به آن شناخته و با آن بزرگ شده اند استفاده کنند، اما در مورد کارهای بانکی و امور مالی باید از نام خانوادگی شوهر که در قانون به آن شناخته میشوند استفاده کنند.
او در ادامه افزود در گذشته و تا قبل از جنگ جهانی دوم سیستم خانوادگی ژاپن به این صورت بود که پدر مسئولیت تصمیم گیری همه چیز را داشت، حتی ازدواج دخترانش. اما بعد از ۱۹۴۷ و تغییر قانون دختران بعد از سن ۱۸ سالگی میتوانستند خودشان برای ازدواج خود تصمیم بگیرند. هرچند واحد خانواده همچنان به صورت جدولی باقی بود و افراد به صورت جداگانه و فردی شناسنامه ندارند. این سیستم هنوز در چین و ژاپن و تایوان برقرار است. این تغییر نقش تا دهه ۱۹۹۰ به سیستم سرمایه داری و اقتصاد ژاپن بسیار کمک کرد، چرا که به این ترتیب زنان میتوانستند پس از ازدواج به کار بیرون خانه ادامه بدهند. تا قبل از آن مردان در بخش عمومی و بیرون خانه کار میکردند و نقش زنان در بخش خصوصی خانواده در کنار پدربزرگ و مادربزرگ و فرزندان تعریف میشد، چنانچه به گفته ایشان برنامههای تلویزیونی سالها در حال پخش است که خانواده ایده آل ژاپنی را نمایش میدهد: پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و دو یا سه فرزند. و این برنامه سالهاست با همین صورت در حال پخش است و بر عکس جامعه ژاپن تغییری نکرده است.
به گفته خانم موریتا قبل از جنگ جهانی دوم ۳۰ درصد از زنان ژاپنی بیرون خانه کار میکردند، اما امروز این رقم به ۷۰ درصد رسیده است. ۲۸ درصد مردان ژاپنی هرگز ازدواج نمیکنند، این رقم در مورد زنان ۱۷ درصد است. اما در مورد کسانی که در مشاغل رسمی شاغلند این نسبت معکوس میشود، به این ترتیب که ۲۴ درصد زنان و ۱۹ درصد مردان تا پایان عمر مجرد میمانند، در واقع زنان تمایلی به ازدواج با مردانی که حقوق کمتری میگیرند ندارند. چون قوانین مالی خانواده محور است، زنان و مردانی که تک نفره زندگی کرده و ازدواج نمیکنند برای مسائل تأمین اجتماعی و بازنشستگی دچار مشکل میشوند. نداشتن هویت فردی قانونی و تعریف هر فرد ذیل عنوان خانواده مشکلاتی به وجود میآورد، به عنوان نمونه سابقاً بیمه سلامت برای خانواده به صورت دفترچه بوده و در صورتی که دو نفر از اعضای خانواده همزمان نیاز به بستری در بیمارستان یا کارهای درمانی پیدا میکردند دچار مشکل میشدند؛ که برای حل این مشکلات امروز برای هر نفر یک کارت بیمه سلامت صادر میشود.
تغییر الگوی زندگی خانوادگی و اشتغال بیشتر زنان بیرون از خانه، اهمیت مسئله هویت فردی برای زنان را بیشتر نشان میدهد؛ بسیاری از زنانی که در سمتهای دانشگاهی کار میکنند و دارای تالیفات و مقالههایی هستند، نسبت به این تغییر نام معترض اند؛ چراکه به نام خانوادگی خود شناخته شده اند و در صورت تغییر این نام تمامی فعالیتهای علمی و شغلی شأن تحت تأثیر قرار میگیرد. الگوی مالی خانواده از حالتی که مرد عهده دار همه هزینهها باشد به حالتی تغییر کرده که زن و مرد شاغل پس از ازدواج حساب مشترکی برای خانواده دارند، و باقی حقوق در اختیار خودشان باقی میماند.
در پایان نشست چند نفر از حاضران و دانشجویان پرسشهایی مطرح کردند، خانم موریتا در پاسخ اولین سوال که از آمار زنان معترض و فعالیت آنان و راه قانونی برای بیان این اعتراض بود گفت مجلس ژاپن هر سال نظرسنجی می کرده و نتایج امسال این نظرسنجی نشان میدهد که ۷۰ درصد زنان ژاپنی درخواست حفظ نام خانوادگی خود پس از ازدواج را دارند. هرچند به لحاظ اجتماعی اگر زنی درخواست این را داشته باشد که نام خانوادگی خود را حفظ کند، والدین شوهر ناراحت میشوند؛ اما موردی بوده که زن شکایتی در دادگاه مطرح کرده و درخواست کرده که برای خود نام خانوادگی پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود را انتخاب کند تا نامشان از میان نرود.
وی در پاسخ این پرسش که آیا شده تا به حال مردی نام خانوادگی خود را تغییر دهد؟ گفت در ۹۵ درصد موارد از نام خانوادگی شوهر استفاده میشود، در ۵ درصد موارد و در صورتی که خانواده زن نامدار و بزرگ و اصطلاحاً جزو اشراف باشند، شوهر نام خود را به نام خانوادگی زن تغییر میدهد.
کد خبر 6094260 طاهره تهرانی